کد مطلب:90375 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

تاثیر لقمه حرام











شریك بن عبدالله نخعی قاضی، مردی دانشمند و زیرك بود، در حالات او نوشته اند كه مهدی عباسی او را به حضور فراخواند، تا از نزدیك با او آشنا شود، زیرا شنیده بود او مردی زاهد و پارسا است، علاوه بر این وی فضائل مولا امیر مومنان علیه السلام را بازگو می كند و می گوید: خلافت هر كس جز علی و اولاد او غیر شرعی است. روزی نزد وی، معاویه را به حلم و بردباری یاد كردند او گفت: آن كس كه حق را نشناخت و با مولا علی علیه السلام جنگ نمود، هرگز حلیم و بردبار نیست و بدین وسیله در میان جامعه محبوبیت به سزایی كسب كرده بود. پس از حضور به نزد خلیفه، مهدی به وی پیشنهاد كرد كه یكی از سه امر را اختیار كند! منصب قضا، تربیت اولاد خلیفه و یا صرف یك نهار یا شام! شریك به فكر عمیقی فرورفته، فهمید بد دامی برای او پهن كرده است، با خود گفت: از همه آسانتر صرف غذاست، چرا كه منصب قضا كار مشكلی است و از آن بدتر، تربیت فرزندان خلیفه است، زیرا زبان مردم به رویم باز شده و می گویند: چه شد كه گرگ زادگان را تربیت می كنی، مگر نه این است كه گرگ زاده عاقبت گرگ شود؟

بدین جهت صرف طعام را انتخاب نمود و موافقت خود را اعلام كرد، به آشپز مخصوص خود، دستور داد غذایی مطبوع برای روز موعود، تهیه نماید. و نخعی در آن روز با خلیفه هم سفره شد و پس از صرف طعام، آشپز گفت:

«یا امیرالمومنین! لیس هذا الشیخ، یفلح بعد هذا الاكله ابدا.»: این مرد پس از صرف این غذا هرگز رستگار نخواهد شد.

[صفحه 336]

دیر زمانی نشد كه خود وی شخصا از خلیفه، تقاضای منصب قضا نمود و تربیت فرزندان او را هم، به عهده گرفت. یكی از روزها، حواله ی مقرری خود را در دست داشت و به دكان صرافی، برای گرفتن وجه الحواله ی خود مراجعه نمود، اتفاقا در آن روز جماعت زیادی برای گرفتن حواله، به صف ایستاده بودند، شریك در بین جمعیت حاضر شد و از صف بیرون آمد و بدون رعایت نوبت، به صراف گفت: زودتر حواله ی مرا پاس كن، صراف گفت: با كمی تامل وجه الحواله ی شما تقدیم خواهد شد، اما شریك به صراف، فرصت پرداخت وجه به دیگران را نداد و تقاضا را تكرار كرد، صراف ناراحت شد و گفت: مگر پارچه ی قیمتی به من فروخته ای كه این قدر عجله می كنی؟ گفت: آری از پارچه گرانتر فروخته ام، صراف گفت: چه چیزی فروخته ای؟ گفت: دینم را در مقابل این حواله فروخته ام.

آری، شریك با اینكه زمانی، به حقانیت علی علیه السلام در امر خلافت اعتراف داشت، كارش به جایی رسید كه به جهت رضایت خلیفه، شهادت شیعیان را به جرم تشیع، در دادگاه نمی پذیرفت.

روزی محمد بن مسلم طحان كه از راویان جلیل القدر و عظیم الشان شیعه بود جهت ادای شهادت و گواهی، به دادگاه آمد، اما شریك با اینكه می گفت: وی در حدیث موثق و در شهادت راستگوست، شهادت او را رد كرد! و محمد، جریان را به امام صادق علیه السلام گزارش داد، امام فرمود: چه شد كه شریك شهادت تو را نپذیرفت؟! خداوند او به قعر دوزخ اندازد.

[صفحه 337]

این اثر یك طعام حرام بود، چه رسد به اینكه كسانی در مدت عمر خود جز حرام غذایی نخورده اند به هر حال روزی حلال، رزق برگزیدگان و نیكوكاران است كه خداوند به آنان وعده داده است. در مجمع السلوك، فصل اصول اعمال، درباره ی توكل گوید: مشایخ، رزق را چهار قسم كرده اند:

1. رزق مضمون: «و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها.»: هیچ جنبنده ای در زمین نیست، مگر اینكه خداوند روزی او را ضمانت كرده است.

2. رزق مقسوم: و آن عبارت است، از رزقی كه در ازل قسمت شده و در لوح محفوظ نوشته شده است.

3. رزق مملوك: و آن عبارت است از اینكه ذخیره ی شخص باشد از درهم و دینار و اسباب.

4. رزق موعود: و آن عبارت است از اینكه خداوند برای عابدان و صالحان وعده كرده است.

«و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب.»: هر كسی كه تقوا پیشه سازد، خداوند او را در تنگدستی یاری دهد و روزیش از آن جایی كه به حساب نیاورد، كرامت فرماید.

[صفحه 338]


صفحه 336، 337، 338.